سبزنه!زردنه!آمیزه ای از سبزم وزرد!
بس که درهم شده پاییزوبهارم باران!
داروک نیست،خدا!قاصدکی بود ای کاش!
کاش میشد بنگارم بنگارم باران!
تونمی آیی ومن این همه خاکی شده ام!
تواگرباشی باخاک چه کارم ؟باران!
نسل درنسل دلم درعطش خواندن توست!
آه ای زمزمه ایل وتبارم باران!
خسته ام خسته از قول وقرارم باران!
که نمیباری برسنگ مزارم باران!
خسته ام ازخودمو هرچه که بامن مانده است!
گله دارم گله دارم گله دارم باران!
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ♥♥♥♥شعر♥♥♥♥ ، ،
برچسبها: